تفکرات من

وبلاگی برای بیان بخشی از عقاید،تفکرات،تجربیات و مشاهدات من

تفکرات من

وبلاگی برای بیان بخشی از عقاید،تفکرات،تجربیات و مشاهدات من

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

12 مرد خشمگین

هشدار: به دو دلیل توصیه می کنم افرادی که این فیلم رو ندیدن، پست رو نخونن. 

1. امکان لو رفتن بخش ها یا کل فیلم وجود داره. 

2. لذت دیدن فیلم براشون کم میشه. چون قبل از دیدن فیلم، اگر زیاد ازش تعریف بشنویم توقعمون ازش بالا میره. به همین خاطر اون طور که باید نمی تونیم ازش لذت ببریم. 


12 مرد خشمگین یک فیلم آمریکایی محصول سال 1957 ه. یه فیلم سیاه وسفید... توی خیلی از سایت ها تعریف این فیلم رو شنیده بودم، به همین خاطر ترغیب شدم که دانلودش کنم. ولی بعد از دانلود فیلم وقتی دیدم فیلم سیاه و سفیده و کل فیلم توی یک لوکیشن فیلمبرداری شده، توی ذوقم خورد و تا چند ماه ندیدمش. نمی دونم چرا، ولی فکر کردم این 12 نفر یه سری آدم خلافکارن (به خاطر کلمه خشمگین که توی عنوان فیلمه) که یه جا گیر افتادن یا مثلا دارن نقشه یه خرابکاری رو می کشن. بعد از چند ماه، بالاخره از درد بی فیلمی و این که حوصله م سر رفته بود، فیلم رو باز کردم و دیدم. چند دقیقه اول، صحنه دادگاهی رو نشون میداد که در یک سمت دادستان نشسته بود و در سمت دیگه، دو ردیف مرد نشسته بودن که شاید اولین ری اکشنی که من موقع تماشای این فیلم از خودم نشون دادم، این بود که بعد از این که دادستان افراد اضافی رو از صحنه بیرون کرد تا فقط اعضای هیات منصفه داخل باشن، حدس زدم که این ها همون 12 نفرند و برای تست درستی حدسم شروع کردم به شمردن اون ها که دیدم بعله، دو ردیف شش تایی هستن (نمیدونم چرا این رو نوشتم). داستان درباره تصمیم گیری یک هیات منصفه 12 نفره بود که باید مشخص می کردن آیا یه پسر بچه 18 ساله پدرش رو کشته یا نه. نمی خوام داستان فیلم رو تعریف کنم. توی خیلی سایت ها هم نکات زیادی رو بهش اشاره کردن،فقط می خوام به یه سری نکاتی اشاره کنم که ندیدم یا کم تر دیدم که بهش اشاره بشه. 

نکته اول این که اتاقی که هیات منصفه اون جا جلسه شون رو تشکیل دادن، هوای خیلی گرمی داشت. برای من تداعی کننده روز قیامت بود. انگار همه در یک رستاخیز بودند، رستاخیز قضاوت...

شخصیت آروم، متفکر و بعضا پریشان و نگران هنری فوندا در دقایق آغازین فیلم، از عواملی بود که انگیزه م رو برای دیدن ادامه فیلم بیشتر کرد. و جالب این جاست که چیزی از این متانت تا پایان فیلم کم نشد، حتی لحظه ای که جلسه به اتمام رسید و اون پیروز میدان شد. 

لحظه ای که 6-6 شدند، هوا به تدریج رو به خنکی گذاشت. دقایقی قبل هوا طوفانی بود که نشان از تلاطم درون افراد و به فکر فرو رفتن اونها داشت ولی لحظه ای که 6-6 شدند، بارونی شروع به باریدن کرد که نشونه خوبی به نظر من بود. حتی رئیس جلسه همون لحظه برق رو روشن کرد، و به دنبال اون پنکه هم روشن شد که همه نشانه های خوبی بودند. 

نکته دیگه این که تمام این 12 نفر نماینده یه گروه از افراد جامعه بودند. افرادی که عادل اند، افرادی که نیاز به دلیل و برهان قوی دارند تا چیزی رو قبول کنند، افرادی که فقط منافع خودشون براشون مهمه نه انسانیت و افرادی که به دلیل یه تجربه تلخ، می خوان همه رو با یه چوب بزنن.

نکته بعد این که هر لحظه میشد حدس زد نفر بعدی که تغییر رای میده چه کسیه. به ترتیب هر کسی که آروم تر بود و کم تر صحبت می کرد تغییر رای می داد ولی اونهایی که تا آخرین لحظه بر گناهکار بودن مضنون اصرار کردند افرادی بودن که گوش و چشمشون بسته بود و دهانشون شدیدا باز، دقیقا مثل دنیای واقعی. 

یک صحنه ای رو خیلی دوست داشتم. اون هم صحنه ای بود که یکی از منطقی ترین افراد که تا آخرین لحظات با دلیل و برهان معتقد بود شخص گناهکاره، عرق کرد. تا اون لحظه از فیلم اصلا عرق نکرده بود و همین مساله تعجب بغل دستیش رو به همراه داشت ولی لحظه ای که لرزید و به فکر فرو رفت، یه قطره عرق روی پیشونیش نشست.  

بارزترین نکته فیلم این بود که همه افراد توی قضاوت می کنن اشتباه کنن و هیچ کس نمی تونه بدون پیش فرض های ذهنی در مورد یه موضع قضاوت کنه ولی باید سعیش رو بکنه تا با یه ذهن پاک و عاری از پیش فرض، به قضاوت بشینه. همه مسئولیم...


واقعا دیدن این فیلم رو توصیه می کنم. لحظه نگارش این پست رتبه پنجم آی ام دی بی رو داره که واقعا حقشه و حتی شاید بتونه جزئ سه فیلم برتر تاریخ سینما باشه. یه فیلم سیاه و سفید، با یک لوکیشن ثابت و دنیا دنیا حرف...

 

پی نوشت: نمیدونم چرا 12 تا؟! اگر کسی میدونه به منم بگه ;)

  • تفکرات من