تفکرات من

وبلاگی برای بیان بخشی از عقاید،تفکرات،تجربیات و مشاهدات من

تفکرات من

وبلاگی برای بیان بخشی از عقاید،تفکرات،تجربیات و مشاهدات من

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

با سلام

یکی از اهدافی که گوشه ذهنم برای ایجاد این وبلاگ داشتم این بود که بتونم با استفاده از اون، تفکراتم رو منشتر کنم. اما برای رسیدن به این هدف باید ابتدا با مطالعه بیشتر اون ها رو پرورش بدم. به همین خاطر دلم می خواد یه بخشی رو به وبلاگ اضافه کنم پیرامون آموزش لغات پرکاربردی که در زبان انگلیسی برای نوشتن مقالات آکادمیک مورد استفاده قرار می گیره. امیدوارم تنبلی نکنم و فرصت داشته باشم تا این بخش رو به طور پیوسته ادامه بدم. 


کتابی که به عنوان منبع برای این سری پست ها ازش استفاده می کنم کتاب Academic Vocabulary in Use نوشته مک کارتیه که انتشارات دانشگاه کمبریج اون رو منتشر کرده. 

امروز به عنوان اولین کلمه می خوام لغت underline رو معرفی کنم. در حالت عادی این کلمه رو با معنی زیر چیزی خط کشیدن می شناسیم که طبیعتا یک فعل به شمار میاد. به عنوان مثال میگیم underline your family name on the form یعنی زیر نام خانوادگی خودت در فرم خط بکش. البته این استفاده رو در متون علمی هم می تونیم از این لغت داشته باشیم. 

اما این لغت یه معنی دیگه هم داره که فقط در مقالات از اون استفاده میشه، به معنای تاکید داشتن یا همون give emphasis on. به عنوان مثال می نویسیم:

The research underlines the importance of international trade agreement

یعنی پژوهش بر اهمیت موافقت بین المللی تجارت تاکید دارد. 


امیدوارم در نوشتن مقالات علمی از اون استفاده کنید. 


  • تفکرات من
  • ۰
  • ۰
دیشب رمان کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو رو خوندم.  احساسی که حین خوندن این کتاب داشتم فوق العاده بود. اصولا اگر کتابی بخونم که باهاش حس هم ذات پنداری داشته باشم و داستان و مطالب اون کتاب طوری باشه که با خوندن اون ها احساس کنم خودم هم این تجربه رو داشتم احساس فوق العاده ای بهم دست بده. فیلم inception رو خیلی دوست داشتم چون دقیقا همین حس رو به من منتقل می کرد. یک سری از وقایعی که خودمون تجربه ش رو توی خواب داشتیم توی فیلم می دیدم. یکی از دوستام که در زمینه انرژی درمانی مطالعه داشت می گفت دلیل این که در نگاه اول بعضی آدم ها از هم خوششون میاد، بی هیچ دلیل اینه که انرژی هاشون در یک راستاست و بالعکس اگر دو آدم در نگاه اول حس خوبی نسبت به هم نداشته باشن به این خاطره که انرژی هاشون با هم در تضاده. حالا شما تصور کنین که آدم یه کتابی رو بخونه یا یه فیلمی رو ببینه که به توصیف واقعه ای بپردازه که برای خود آدم اتفاق افتاده. در این صورت اون کتاب یا فیلم جای خودش رو توی قلب آدم باز می کنه. 
نمی خوام داستان کیمیاگر رو تعریف کنم. با یه سرچ ساده توصیف های زیادی از اون پیدا میشه و البته احتمالا افراد زیاید اون رو خوندن. اون بخشی از داستان که خیلی زیاد من رو تحت تاثیر قرار داد بحث نشانه ها بود. اصلا خود رو آدم خرافاتی ای نمی دونم و امیدوارم و سعیم هم اینه که خرافاتی نباشم. ولی مبحث نشانه ها که توی کتاب بهش اشاره شده دقیقا همون چیزی بود که من رو جذب کرد. بهش اعتقاد دارم. به این که نیروی فوق ما یعنی خدای مهربون یک سری چیزها رو برای ما می خواد و امور رو خودش رو به راه می کنه واقعا اعتقاد دارم. به این که گاهی نشانه های زیادی سر راه ما هست که باید بهشون دقت کنیم اعتقاد دارم. البته معتقدم که یه سری نشونه ها توی عالم رویا به آدم ها نشون داده میشه. امیدوارم یه روز یه پستی رو مفصل به این موضوع اختصاص بدم. 
موضوع دیگه ای که توی داستان کیمیاگر برام خیلی برجسته بود این بود که با اعتقادات دینی ما تطابق داره. شاید اگه سرچ بزنین پست هایی رو می بینید که اشاره می کنن به این که این داستان مسیحیت رو برتر از اسلام می دونه و نویسنده مسیحی اون ناسیونالیستانه رفتار کرده. ولی من زیاد قبول ندارم. خیلی جاهاش شدیدا با اسلام هماهنگ بود. به عنوان مثال همین که سانتیاگو معتقد بود روح جهان و زبان مشترک اون رو باید از طبیعت آموختو در قرآن هم در آیه 20 و 21 سوره مبارکه ذاریات می خونیم که "و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون". که اشاره به تفکر در طبیعت و خود انسان داره. 

صفحه این کتاب در سایت goodreads. میانگین امتیازات این کتاب هم 3.8 شده. 
  • تفکرات من
  • ۰
  • ۰

با سلام

این وبلاگ رو ایجاد کردم تا هر موضوع یا مطلبی که ذهنم اجازه بده بیرون بریزم رو در این جا قرار بدم. راستش الان که دارم اولین پست رو می نویسم یه حس نوستالژیک درونم ایجاد شده. حدود سال های 88 تا 90 نویسنده یه وبلاگ تکنولوژی بودم که با همکاری تعدادی از دوستام دور هم اخبار و تحلیل های دنیای تکنولوژی رو اونجا می ذاشتیم. وبلاگمون رو خیلی دوست داشتم و از نوشتن توش احساس خوبی داشتم. جا داره الان که دارم این کلمات رو تایپ می کنم از مرحوم گودر (گوگل ریدر) عزیر هم یادی بکنم. جایی که علاوه بر دنبال کردن فید سایت های مورد علاقه ام، از مطالب سایر دوستان نیز واقعا استفاده می کردم و جوی بود که بیشتر افراد اون، افرادی بودن که به فکر و اندیشه اهمیت می دادن. 

اسفند سال 94 این وبلاگ رو ایجاد کردم ولی امروز به تاریخ 26 خرداد 95 مشغول ارسال اولین پست هستم. امیدوارم بتونم به صورت پیوسته موضوعاتی که به ذهنم می رسه، یا چکیده ای از کتاب هایی که می خونم و یا خلاصه ای از فیلم هایی که می بینم رو در این جا قرار بدم. مطمئنا مطالب وبلاگ محدود به این موارد نخواهد بود و از هر دری سخنی نوشته خواهد شد. 

چند شبیه که قبل از خواب به نوشتن در این جا فکر می کنم. به نظرم هر فردی باید یه روزی دست به قلم یا دست به کیبرد بشه و بنویسه. فکری که نوشته بشه، پخته تر میشه، و مطالعات بیشتری راجع به اون میشه و این باعث میشه اون فکر برای خود نویسنده ماندگار تر بشه. از طرفی نویسنده سال ها بعد اون تفکرات رو می خونه و می تونه یه ارزیابی از خودش، پیشرفت یا پسرفت تفکراتش و تغییراتی که در طی روزها و سال ها متحمل شده داشته باشه. 

اگر می خواستم خودم رو درگیر تنظیمات فنی و کدنویسی و امثالهم بکنم، شاید فرصتی برای نوشتن پیش نمیومد. فعلا از این جا شروع می کنم تا ببینم بعدا چی پیش میاد. همین شروع رو دوس دارم، حتی اگر باید زودتر اتفاق میفتاد.


یا علی 

  • تفکرات من